- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 باده چو هست ای صنم بازمگیر و نی مگو عرضه مکن دو دست تی پر کن زود آن سبو
2 ای طربون غم شکن سنگ بر این سبو مزن از در حق به یک سبو کم نشدهست آب جو
3 زان قدحی که ساحران جان به فدا شدند از آن چون کف موسی نبی بزم نهاد و کرد طو
4 فاش بیا و فاش ده باده عشق فاش به عید شدهست و عام را گر رمضان است باش گو
5 رغم سپید ماخ را رقص درآر شاخ را و آن کرم فراخ را بازگشای تو به تو
6 مهره که درربودهای بر کف دست نه دمی و آن گروی که بردهای بار دوم ز ما مجو
7 مرده به مرگ پار من زنده شده ز یار من چند خزیده در کفن زنده از آن مسیح خو
8 منکر حشر روز دین ژاژ مخا بیا ببین رسته چو سبزه از زمین سروقدان باغ هو
9 خامش کرده جملگان ناطق غیب بیزبان خطبه بخوانده بر جهان بینغمات و گفت و گو