1 کفت گویی که کان گوهرستی کزو دایم کنی گوهر فشانی
2 چو جانت از جود و رادی کرد یزدان تو بیجان زنده بودن کی توانی ؟
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 هول تاختن و کینه آختنْش مرا همی گداخته همچون کناغ و تافته تن
1 بیمارم از نهیب عقب رنجه درد ِ دلم گرفته و تبْ باده
2 بهتر شوم چو پیر به نام من تعویذکی نویسد آزاده
1 می تند گرد سرای و در تو غُنده کنون باز فرداش ببین بر تن تو تارتنان
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به