- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 همچو گویی سجده کن بر رو و سر جانب آن صدر شد با چشم تر
2 جمله خلقان منتظر سر در هوا کش بسوزد یا برآویزد ورا
3 این زمان این احمق یک لخت را آن نماید که زمان بدبخت را
4 همچو پروانه شرر را نور دید احمقانه در فتاد از جان برید
5 لیک شمع عشق چون آن شمع نیست روشن اندر روشن اندر روشنیست
6 او به عکس شمعهای آتشیست مینماید آتش و جمله خوشیست