-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 پیوسته مرا ز غم تب و تاب ای مایهٔ خوشدلی تو دریاب
2 می دهد که حیات این جهان هست مانند حباب بر سر آب
3 پا از سر و سر ز پا ندانم از دست تو چون کشم می ناب
4 شب تا به سحر چو چشم انجم از دیدهٔ ما ربوده ای خواب
5 ما و تو همیشه سرگرانیم تو از می ناب و ما ز خوناب
6 ما زمرهٔ عاشقان نداریم مرگی بجز از فراق احباب
7 اَفسُرده دلان خالی از عشق مَن عاشَ وَ ما عاشِقُ قَد خاب
8 جسمی نَحِلُ و عظمی اَنحَل ظَهری قَوس وَ فُودی شاب
9 لَحمی عَصبی دَمی وَ عِرقی مِن حَرقَة فِرقَةِ الحمی ذاب
10 بشگفت بهار و در چنین فصل اِن تَلَمحَ مَن یَملَح قَد طاب
11 وقت گُل و توبه از می اسرار مَن طاب مِن الشّرابِ ما تاب