صبح محشر که من از خواب از طبیب اصفهانی غزل 106

طبیب اصفهانی

آثار طبیب اصفهانی

طبیب اصفهانی

صبح محشر که من از خواب گران برخیزم

1 صبح محشر که من از خواب گران برخیزم بود آیا که برویت نگران برخیزم

2 بس ملولم ز جهان بلبل خوش نغمه کجاست کز سر هر دو جهان دست فشان برخیزم

3 از وصالم چه تمتع ز تو ای آفت جان تا نشینی بکنارم ز میان برخیزم

4 آه از آن لحظه که در بزم نشینی تو و من خیزم از انجمن و دل نگران برخیزم

5 گل دو روزیست، همان به که ازین طرف چمن پیش از آن دم که وزد باد خزان برخیزم

6 هر طرف مینگرم بی خبرانند طبیب به که از محفل این بیخبران برخیزم

عکس نوشته
کامنت
comment