1 طوفان شد و سبزه ام به آبی نرسد کشتم به ترشح سحابی نرسد
2 سوزد عطشم اگرچه از سایه ابر هرگز قدمم به آفتابی نرسد
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 بگذر از عشق که نه خطوه نه گامست اینجا دل به حسرت نه و بس کار تمامست اینجا
2 خط آزادگی سرو به مرغان ندهند بازگردید که سیمرغ به دامست اینجا
1 آنچه رحم از دل برد تأثیر فریاد منست وانچه نسیان آورد خاصیت یاد منست
2 ساختن ممنون دیدار و به حسرت سوختن از تصرف های حرمان خداداد منست
1 هرکه نوشید می شوق تو نسیانش نیست وان که محو تو شد اندیشه حرمانش نیست
2 دل به حسن تو مقید شد و جاوید بماند که ز فکر تو برون آمدنش آسانش نیست
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به