- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آنرا که قدم در ره صاحبنظرانست از هرچه کند قطع نظر خیر در آن است
2 خغافل مشو از حال خود ای رند خرابات یعنی نگران باش که بدبین نگران است
3 صد نقش درست آید و کس را نظری نیست چون رفت خطایی همه را چشم بر آنست
4 از طعنه ی بدخواه نرنجیم و لیکن بر دل سخن سنگدلان سخت گرانست
5 گر زانکه کسی نقد دل ما نشناسد ما را چه گنه بحث بناقص بصرانست
6 بد گفتن من شد هنر حاسد منکر صد شکر که عیبم هنر بی هنرانست
7 با کوه بلا تنگ کند دست حمایل آن را که نظر در پی جوزا کمرانست
8 غم خوردن و تاب سخن سخت شنیدن زهریست که در کاسه ی خونین جگرانست
9 رنگ سخن از خون جگر داد فغانی این طور عبارت نه طریق دگرانست