خوش می‌رود این پسر که برخاست از سعدی شیرازی غزل 45

سعدی شیرازی

آثار سعدی شیرازی

سعدی شیرازی

خوش می‌رود این پسر که برخاست

1 خوش می‌رود این پسر که برخاست سرویست چنین که می‌رود راست

2 ابروش کمان قتل عاشق گیسوش کمند عقل داناست

3 بالای چنین اگر در اسلام گویند که هست زیر و بالاست

4 ای آتش خرمن عزیزان بنشین که هزار فتنه برخاست

5 بی جرم بکش که بنده مملوک بی شرع ببر که خانه یغماست

6 دردت بکشم که درد داروست خارت بخورم که خار خرماست

7 انگشت نمای خلق بودن زشت است ولیک با تو زیباست

8 باید که سلامت تو باشد سهل است ملامتی که بر ماست

9 جان در قدم تو ریخت سعدی وین منزلت از خدای می‌خواست

10 خواهی که دگر حیات یابد یک بار بگو که کشتهٔ ماست

عکس نوشته
کامنت
comment