-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نخلی است روزگار و مرا تیشه شیشه است خارا است دهر و در دلم اندیشه شیشه است
2 ناخن به دل شکستم و غم ره به در نیافت سنگ است بیستون و مرا تیشه شیشه است
3 دارد خطر ز جنبش مژگان دو دیدهام آبی که مانده است در این بیشه شیشه است
4 کو دلگرفتهای که بگرییم ساعتی خالی دلی که میکند اندیشه شیشه است
5 غیر از شکست دل ثمری دسترس نشد گویی نهال عمر مرا ریشه شیشه است
6 مستی تمام در نگه ساقی است و بس گر بی شراب نشئه دهد شیشه شیشه است
7 قصاب تنگدل مشو از جور روزگار ظلم است سنگ و این دل غمپیشه شیشه است