مرا هجرت کشد آخر نهانی از عارف قزوینی

عارف قزوینی

عارف قزوینی

عارف قزوینی

مرا هجرت کشد آخر نهانی

1 مرا هجرت کشد آخر نهانی خوش است آن مرگ از این زندگانی

2 تنم رنجور و جان بیمار، وقت است اگر رحم آوری بر ناتوانی

3 بمرغان چمن گویند بر من قفس تنگ است از بی همزبانی

4 تو در چاک گریبان صبح داری در ازای شب هجران چه دانی

5 شکیبائی ز عشق از عقل دور است کجا از گرگ میآید شبانی

6 برو پند جوانان گوی ناصح که پیرم کرد عشق در جوانی

7 سگ کویت مرا پر کرد دنبال چه میخواهد ز یک مشت استخوانی

8 به جز عارف جفا با کس نکردی تو هم پیداست کز عاجز کشانی

عکس نوشته