- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مرا هجرت کشد آخر نهانی خوش است آن مرگ از این زندگانی
2 تنم رنجور و جان بیمار، وقت است اگر رحم آوری بر ناتوانی
3 بمرغان چمن گویند بر من قفس تنگ است از بی همزبانی
4 تو در چاک گریبان صبح داری در ازای شب هجران چه دانی
5 شکیبائی ز عشق از عقل دور است کجا از گرگ میآید شبانی
6 برو پند جوانان گوی ناصح که پیرم کرد عشق در جوانی
7 سگ کویت مرا پر کرد دنبال چه میخواهد ز یک مشت استخوانی
8 به جز عارف جفا با کس نکردی تو هم پیداست کز عاجز کشانی