خطّی است‌ که بر عارض از امیر معزی نیشابوری غزل 8

امیر معزی نیشابوری

آثار امیر معزی نیشابوری

امیر معزی نیشابوری

خطّی است‌ که بر عارض آن ماه تنیدست

1 خطّی است‌ که بر عارض آن ماه تنیدست یا دست فلک غالیه بر ماه‌ کشیدست

2 یا رهگذر مورچگان است به ‌گلبرک یا بر سمن تازه بنفشه بدمیدست

3 در جمله یکی خط بدیع است‌که آن خط صد توبه شکسته است و دو صد پرده دریدست

4 من عاشق آن تُرک پریزاد که او را هم جعد پریشیده و هم زلف خمیدست

5 صورتگر چین از حسد صورت خویش هم خامه شکسته است و هم انگشت‌ گزیدست

6 من از همه املاک دلی دارم و جانی و اندر دل و جانم گل شادی شکفیدست

7 دل دوستی یار دلارام‌ گرفته است جان بندگی شاه جهاندار گزیدست

عکس نوشته
کامنت
comment