- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 عمری است که در عشق تو بی صبر و قرارم آشفتگیی از شکن زلف تو دارم
2 دین و دل و دنیا همه در کار تو کردم ور جان طلبی، پیش تو حالی بسپارم
3 بیزار مشو از من بازاری مسکین کز چنگ سر زلف تو بازاری زارم
4 تا روی و خط و قد و بناگوش تو دیدم فارغ ز گل و سنبل و شمشاد و بهارم
5 رفتم ز میان تا به کناری بنشینم زآن رو که میان تو جدا شد ز کنارم
6 هیچ است برم ملک جم و نعمت قارون با آنکه جوی در همه آفاق ندارم
7 دستی زدم از عشق و گریبان بدریدم باشد که گر دامن کامی به کف آرم
8 تا لاف انا الحق زده ام بر سر بازار در عشق تو منصور صفت بر سر دارم
9 تا از تو نگارین شده ام دور چو حیدر رخساره ز عشق تو به خونابه نگارم