بگذران دانسته از ما گر ادایی از وحشی بافقی غزل 55

وحشی بافقی

آثار وحشی بافقی

وحشی بافقی

بگذران دانسته از ما گر ادایی سر زده‌ست

1 بگذران دانسته از ما گر ادایی سر زده‌ست بوده نادانسته گر از ما خطایی سر زده‌ست

2 آخر ای صاحب متاعِ حسن این دشنام چیست در سرِ دریوزه گر از ما دعایی سر زده‌ست

3 الله‌الله محرمِ رازِ تو سازم حرفِ صوت این زبان و تیغ اگر حرفی ز جایی سر زده‌ست

4 التفاتِ ابرِ رحمت نیست ورنه بر درت تخمِ مهری کشتم و شاخِ وفایی سر زده‌ست

5 ابرِ رحمت گر نبارد گو سمومش خود مسوز بعدِ صد خونِ جگر کـاینجا گیایی سر زده‌ست

6 هست وحشی بلبلِ این باغ و مست از بوی گل از سرِ مستی ست گر از وی نوایی سر زده‌ست

عکس نوشته
کامنت
comment