1 داستانه ظالمی چون خوانداز دفتر کسی مردوزن بنگر که بر جانش چه نفرینها کنند
2 پس تو امروز آن مکن کو کرددی از ظلمها ورنه آن نفرین همه بر جان تو فردا کنند
1 مخور ای دل غم بسیار مخور ور خوری جز غم دلدار مخور
2 نه غم یار عزیزست؟ آن نیز اگرت هست نگهدار مخور
1 هر که چون روی تو رویی دارد سر بسر راحت دنیی دارد
2 هر که دارد دهن و زلف و خطت کوثر و سدره و طوبی دارد