-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شب تار است روز من بیا خورشید تابانم روان سوز است سوز من بیا ای راحت جانم
2 بیا ای یار دیرینم بیا ای جان شیرینم دمی بنشین ببالینم که جان بر پایت افشانم
3 ترا خواهم ترا خواهم بغیر از تو کرا خواهم بغیر از تو چرا خواهم توئی جانم توئی جانم
4 ز شادی چون شوم خندان توئی پیدا در آن خنده ز غم چون میکنم افغان توئی پنهان در افغانم
5 زنی در من گهی آتش کنی گاهی دلم را خوش کدامین بهتر است از لطف یا قهرت نمیدانم
6 ز من پرسی که مرد دنییی ای فیض یا عقبی نه مرد این نه مرد آن پریشانم پریشانم
7 گروهی عالم و عاقل گروهی غافل و جاهل من دیوانهٔ بیدل نه با اینم نه با آنم