1 خونشد دل از علایق ناسوت کثرتم ساقی بگردش آی بده جام وحدتم
2 آندارویم بده که فلاطون خم نشین آید کمین سبوکش دریای حکمتم
3 در زیر بار سایه کشد قاف تا بقاف گر شهپری بهم زند عنقای همتم
4 منت خدایرا که پس از چند ساله زاهد آخر کشید بر در میخانه قسمتم
5 می ده که داد مژدۀ رحمت مرا سروش روزی کزین سلاله سرشتند طینتم