1 بس کور دل است این فلک بیسر و بن زان کم نگرد به صورت آرای سخن
2 خاقانی اگر ممیزی عرضه مکن آن یوسف تازه را بر این گرگ کهن
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 عذر از که توان خواست که دلبر نپذیرد افغان چه توان کرد که داور نپذیرد
2 زرگونهٔ من دارد و گر زر دهم او را ننگ آیدش از گونهٔ من زر نپذیرد
1 سر و زر کو که منت یارم جست فرصت آمدنت یارم جست
2 بن مویی ز دلم کم نشود سر موئی ز تنت یارم جست
1 میخور که جهان حریف جوی است آفاق ز سبزه تازه روی است
2 بر عیش زدند ناف عالم اکنون که بهار نافه بوی است
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به