1 رفت آن کهم برِ تو آبی بود یا سلام مرا جوابی بود
2 از سر ناز و از سرِ کَشّی هر نفس با منت عتایی بود
3 در کف من ز دست ساقی وصل هر زمان ساغر شرابی بود
4 وعدههای خوشم همی دادی آن همه وعدهها سرابی بود
5 روزگار وصال جمله گذشت گویی آن روزگار خوابی بود
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 دیدار تو ، ای جان جهان ، راحت جانست روی تو تماشاگه عشاق جهانست
2 در خد تو ، آفت دین ، زایش دینست در جعد تو ، ای راحت جان ، کاهش جانست
1 رایت شهریار دین گستر سایه افگند بر جهان یکسر
2 مسرعات فلک رسانیدند خبر فتح او بحر کشور
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **