- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 رفت آن کم بر تو آبی بود یا سلام مرا جوابی بود
2 از سر ناز وز سر خوبی هر دمی با منت عتابی بود
3 وعدههای خوشم همی دادی گویی آن وعدهها سرابی بود
4 روزگار وصال چون بگذشت گویی آن روزگار خوابی بود
5 بر کف من ز دست ساقی بزم هر نفس ساغر شرابی بود
6 خستهٔ ماندهام نمیپرسی که مرا خستهٔ خرابی بود
7 حبذا آنکه از زکات لبت عاشقان تو را نصابی بود
8 سعدیا چون زمان وصل گذشت؟ ای دریغا که چون سرابی بود