جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

به از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 2256

غزل 2256 ام از 6329 غزلیات

به قرار تو او رسد که بود بی‌قرار تو

1 به قرار تو او رسد که بود بی‌قرار تو که به گلزار تو رسد دل خسته به خار تو

2 گل و سوسن از آن تو همه گلشن از آن تو تلفش از خزان تو طربش از بهار تو

3 ز زمین تا به آسمان همه گویان و خامشان چو دل و جان عاشقان به درون بی‌قرار تو

4 همه سوداپرست تو همه عالم به دست تو نفسی پست و مست تو نفسی در خمار تو

5 همه زیر و زبر ز تو همگان بی‌خبر ز تو چه غریب است نظر به تو چه خوش است انتظار تو

6 چه کند سرو و باغ را چو نظر نیست زاغ را تو ز بلبل فغان شنو که وی است اختیار تو

7 منم از کار مانده‌ای ز خریدار مانده‌ای به فراغت نظرکنان به سوی کار و بار تو

8 بگذارم ز بحر و پل بگریزم ز جزو و کل چه کنم من عذار گل که ندارد عذار تو

9 چه کنم عمر مرده را تن و جان فسرده را دو سه روز شمرده را چو منم در شمار تو

10 چو دل و چشم و گوش‌ها ز تو نوشند نوش‌ها همه هر دم شکوفه‌ها شکفد در نثار تو

11 پس از این جان که دارمش به خموشی سپارمش ز کجا خامشم هلد هوس جان سپار تو

12 به خموشی نهان شدن چو شکارم نتان شدن که شکار و شکاریان نجهند از شکار تو

13 همه فربه ز بوی تو همه لاغر ز هجر تو همه شادی و گریه شان اثر و یادگار تو

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر به قرار تو او رسد که بود بی‌قرار تو

شاعر شعر به قرار تو او رسد که بود بی‌قرار تو چه کسی است ؟

شاعر شعر به قرار تو او رسد که بود بی‌قرار تو جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر به قرار تو او رسد که بود بی‌قرار تو در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر به قرار تو او رسد که بود بی‌قرار تو چیست ؟

قالب شعر به قرار تو او رسد که بود بی‌قرار تو غزل است

مضمون اصلی شعر به قرار تو او رسد که بود بی‌قرار تو چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
بنر