- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گر جمله شهر صورت و روی نکو بود کو صورتی که این همه معنی درو بود
2 خرم دل بهشتی و خوش عالمی بهشت گر در بهشت حور باین رنگ و بو بود
3 در سجده گاه بندگی تو چو آسمان پیش تو بر زمین نهد آن را که رو بود
4 آن کو بر آستانه کویت مقیم نیست چون کلب دربدر چو گدا کو بکو بود
5 خو کرده با وصال ترا ای فرشته خو از خود بهجر دور کنی این چه خو بود
6 آن زلف بسته گر بگشایی و هر دمی بر دوش افگنی سرش از پا فرو بود
7 بوی شراب عشق تو آید ز جان من گر جسم خاک باشد و خاکش سبو بود
8 گفتم بسی و میل نکردی بسوی سیف گل را چه میل بلبل بسیار گو بود
9 با عاشقان خویش جفاها کند بسی «ناچار هرکه صاحب روی نکو بود»