1 آن را که بود درستیی در فرجام هم محرم خاص آید و هم مرجع عام
2 آسان نبود کشاکش پاس قبول زنهار نگردی به نکویی بدنام
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 لرزه دارد خطر از هیبت ویرانه ما سیل را پای به سنگ آمده در خانه ما
2 تفی از برق بلا تعبیه دارد در خویش دهن خاک کند آبله از دانه ما
1 ما لاغریم گر کمر یار نازکست فرقی ست در میانه که بسیار نازکست
2 دارم دلی ز آبله نازک نهادتر آهسته پا نهم که سر خار نازکست
1 چشمم از ابر اشکبارترست از عرق جبهه بهارترست
2 گریه کرد از فریب و زارم کشت نگه از تیغ آبدارترست
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به