- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بود آن روز که چشمم به رخت باز شود زنگ غمهای دلم آیینهپرداز شود؟!
2 قدحی از می میخانه چشمت نوشم پرده شرم به مضراب جنون ساز شود
3 از بساط رخ تو نرد تماشا ببرم کشت این دانه به مات از همه ممتاز شود
4 چه کنم چاره که با گرد وصالت نرسد اسپ بختم که ز فرزین شده در تاز شود
5 بیضاسا دل و دین باخته در مهره غم فیل اقبال من ای کاش که شهباز شود!
6 ای خوش آن روز که این طغرل بی بال و پرم جانب کوی تو یک بار به پرواز شود!