1 جز تیر بلا نبود در ترکش عشق جز مسند عشق نیست در مفرش عشق
2 جز دست قضا نیست جنیبت کش عشق جان باید جان سپند بر آتش عشق
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 ای به بر کرده بی وفایی را منقطع کرده آشنایی را
2 بر ما امشبی قناعت کن بنما خلق انبیایی را
1 تا لب تو آنچه بهتر آن برد کس ندانم کز لب تو جان برد
2 دل خرد لعل تو و ارزان خرد جان برد جزع تو و آسان برد
1 ما را ز مه عشق تو سالی دگر آمد دور از ره هجر تو وصالی دگر آمد
2 در دیده خیالی که مرا بد ز رخ تو یکباره همه رفت و خیالی دگر آمد
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **