- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هرگز نبود سرو به بالا که تو داری یا مه به صفای رخ زیبا که تو داری
2 گر شمع نباشد شب دلسوختگان را روشن کند این غره غرا که تو داری
3 حوران بهشتی که دل خلق ستانند هرگز نستانند دل ما که تو داری
4 بسیار بود سرو روان و گل خندان لیکن نه بدین صورت و بالا که تو داری
5 پیداست که سرپنجه ما را چه بود زور با ساعد سیمین توانا که تو داری
6 سحر سخنم در همه آفاق ببردند لیکن چه زند با ید بیضا که تو داری
7 امثال تو از صحبت ما ننگ ندارند جای مگس است این همه حلوا که تو داری
8 این روی به صحرا کند آن میل به بستان من روی ندارم مگر آن جا که تو داری
9 سعدی تو نیارامی و کوته نکنی دست تا سر نرود در سر سودا که تو داری
10 تا میل نباشد به وصال از طرف دوست سودی نکند حرص و تمنا که تو داری