خاقانی شروانی

خاقانی شروانی

خاقانی شروانی
خاقانی شروانی

خود لطف بود چندان ای از خاقانی شروانی غزل 360

غزل 360 ام از 1365 غزلیات

خود لطف بود چندان ای جان که تو داری

🌙 حالت شب
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9

1 خود لطف بود چندان ای جان که تو داری دارند بتان لطف نه چندان که تو داری

2 بر مرکب خوبی فکنی طوق ز غبغب دستارچه زان زلف پریشان که تو داری

3 بالله که عجب نیست گر از تابش غبغب زرین شود آن گوی گریبان که تو داری

4 بر شکرت از پر مگس پرده چه سازی ای من مگس آن شکرستان که تو داری

5 گفتی که برو گر مگسی برننشینی هم مورچه‌ام بر سر آن خوان که تو داری

6 مژگانت مرا کشت که یک موی نیازرد وین نیست عجب زان سر مژگان که تو داری

7 بگشای به دندان گره از رشتهٔ جانم تا درد چنم زان سر دندان که تو داری

8 گفتی که چه سر داری در عشق نگوئی دارم سر پای تو به آن جان که تو داری

9 بردی دل خاقانی از آن سان که تو دانی میدار به زنهارش از آن سان که تو داری

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر خود لطف بود چندان ای جان که تو داری

شاعر شعر خود لطف بود چندان ای جان که تو داری چه کسی است ؟

شاعر شعر خود لطف بود چندان ای جان که تو داری خاقانی شروانی می باشد.

شعر خود لطف بود چندان ای جان که تو داری در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 6 سروده شده است.

قالب شعر خود لطف بود چندان ای جان که تو داری چیست ؟

قالب شعر خود لطف بود چندان ای جان که تو داری غزل است

مضمون اصلی شعر خود لطف بود چندان ای جان که تو داری چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.