بود از ادیب الممالک فراهانی دیوان اشعار 44

ادیب الممالک فراهانی

ادیب الممالک فراهانی

ادیب الممالک فراهانی

بود به لفظ فرانسی ایا نگار جمیل

1 بود به لفظ فرانسی ایا نگار جمیل خدا دیو پرفت انبیا و گید دلیل

2 امی، صحابه سیل آسمان، و غبرا تر پلاس جای و پارادی جنان سقز آنفر

3 آتش است و قیامت شمار «سوپرم ژور» ویزاژ، چهره پومن، شش ثقیل باشد لور

4 گوئیس ران و تالن پاشنه است و لانگ زبان چنانکه لور لب است و نه انف و بوش دهان

5 لارنکس حلق و ژنو، زانو است و کو، گردن چو ایل چشم و بی پا و دست باشد من

6 دوو، پر است و مثل مغز و سورسیل ابرو آواز، مرغ و اوا، بط پوال باشد مو

7 پواترین بودت سینه واریه گوش چنانکه گله، تت و گربه شاو سوری موش

8 شوال اسب بود موله بغل و شامه شتر جرس گرله و سل زین و مرگ باشد مر

9 ام است مردوفم آمد زن و ابوزوج است چنانکه بکنابیز است و واک خود موج است

10 قنات آکدک و سورس چشمه لای چوفانژ وریته صدق و پیوپارسا فریشته آنژ

11 پرنس زاده شاه است و پادشاه روا چو لیر بربط و ویل است شهر و شهرموا

12 دروغ باشد مانسنژووتر دان امپر دینی حقیق و پرنه بکیر و آهن فر

13 درآی انتره سوفرانس رنج و دولر درد سیه نوار بود روژ سرخ و ژن شد زرد

14 فیور تب بود و زیر سو و بالا سور اس استخوان و نقاهت مل و زکی دان پور

15 ولیک پیر، ویو باشد و جوان ژن شد ضیاء لومیر است و افق هریزن شد

16 لژه سبک بود ارژان لجین اتن ارزیز پلمب سرب و ذهب ار، رزن سگ، است مویز

17 کوثیور، مس شمرو ویتر، شیشه شد بی قین چنانکه روی بودزنک و هست معدن مین

18 متاع ارزان بنمارشه و گران شردان برادر است فرر، مام مر، پدر پر، دان

19 چو ارک قوس و فلش تیر و دام میدان پژ مط پلوئی، نواژ، ابر و برف باشد نژ

20 کت دمای، زره باشد ارنمان زیور حسام قاطع سبر است و بوکلیه اسپر

21 غبار پوسیرونرف پی تره پیکان حزام سانگل بود دهنه زن، برید عنان

22 بت ایدل است و شمن ایدلاتر، و خانه مزن در سرای بود پرت و هست پنبه کتن

23 کراست سورد، توان فرس و خستگی مالز ترانش پاره نان پاره آتش است برز

24 بته جمال و لذدر قبح و سرمه کالامین چنانکه جامه ابی، مبل، اثاث و پات عجین

25 چو سقف و عرش پلافن، همید، ترسک، خشک قلم پلوم و مداد آنکر موسک باشد مشک

26 چو رزق پرسین و توشه هست «مونی سین » گران بزرگ و پتی خرد و خوب باشد بن

27 خر، آن و فیل، الفان و سمک پواسن دان پوازن است همان زهرومی بواسن دان

28 بف است گاو نر و واش ماده سرپان مار و، عجل و گرگ لو، و آنن است کره حمار

29 پن است نان و ویاند است لحم و عاقل ساژ پتی له دوغ، و له شیر و پنیر دان فرماژ

30 با تایه جنگ و پ صلح است و پشه شد کوسن پروری حکه سوری خنده ابن عم کوزن

31 شکار شاش بود ژور روز نوئی شب سلیل، نیراعظم برویری است غضب

32 اپوز زوجه ماری شوهر و دوثرکابین سمانس تخم ورامه شاخه بیخ اوراسین

33 نر است مال و بله گندم است و میل ارزن گشاده آب دوی دان شراب باشد ون

34 برانش، شاخه با برگ و میوه دان فروئی نو، ما، ژمن، تو، تواوو، شما و این سلوئی

35 مراست بحر و کنارش براست و قعرش فن و سه سفینه اشل نردبان و قنطره پن

36 غزال شوری مرس است خوی وتر، مویور چو شان مزرعه و برزگر مواستر

37 تروئه روزنه سوزن اگی ورشته سوا بطانه، دوبلر وروت است کو چه چوب بو

38 وپو، است کهنه و هاین، دریده و تمان رخت چو عرقه بار پروریده پرده باربر، درخت

39 پلر سرشک بصردان و مرو، آب دماغ پاساز معبر ورا مپار برج وژاردن باغ

40 فوا، جگر بود انفینی، بیش و پ، اندک کثیر انفینمان، فیرمامان شمار فلک

41 پلاس درم، صف رزم و نامه باشد لتر س، مرد ابله و بت چکمه است و هستی اثر

42 دوات انکریه کالکول شمار و حساب بکو تمام و لوان دو رو لیور هست کتاب

43 رزن عنب شد و وینی بود درخت رزان بهار هست پرنتان اتن شمار خزان

44 هیور زمان زمستان و فصل صیف اته چو جیب کالسن و گنگ موئه جنب کته

45 قلمتراش کنیف است و گوته باشد کارد مه نانخورش بود و ساله شور و فارین آرد

46 پم است سیب و گلابی پوار و فیک انجیر اناردان گرناد و براوه مرد دلیر

47 تبوید، دان سل، پیلی بلان شد اسفیدار چنانکه موریه توت و پلاتان است چنار

48 چو نخل پالمبه و برگ فوی و ارژشعیر چو ساشه توبره و مانژوار آخورگیر

49 شد آکلاد تعاتق مصافحت بن ژور چو منتر ساعت و آمپش ز خویش کردن دور

عکس نوشته
کامنت
comment