-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خوش بود فارغ ز بند کفر و ایمان زیستن حیف کافر مردن و آوخ مسلمان زیستن
2 شیوه رندان بی پروا خرام از من مپرس اینقدر دانم که دشوارست آسان زیستن
3 برد گوی خرمی از هر دو عالم هر که یافت در بیابان مردن و در قصر و ایوان زیستن
4 راحت جاوید ترک اختلاط مردم ست چون خضر باید ز چشم خلق پنهان زیستن
5 تا چه راز اندر ته این پرده پنهان کرده اند مرگ مکتوبی بود کو راست عنوان زیستن
6 روز وصل یار جان ده ور نه عمری بعد ازین همچو ما از زیستن خواهی پشیمان زیستن
7 با رقیبان همفنیم اما به دعویگاه شوق مردنست از ما و زین مشتی گرانجان زیستن
8 بر نوید مقدمت صد بار جان باید فشاند بر امید وعده ات زنهار نتوان زیستن
9 دیده گر روشن سواد ظلمت و نورست چیست فارغ از اهریمن و غافل ز یزدان زیستن؟
10 ابتذالی دارد این مضمون توارد عیب نیست نگذرد در خاطر نازک خیالان زیستن
11 غالب از هندوستان بگریز فرصت مفت تست در نجف مردن خوش است و در صفاهان زیستن