ز بس بود دل خود کام ناسپاس از نظیری نیشابوری غزل 23

نظیری نیشابوری

آثار نظیری نیشابوری

نظیری نیشابوری

ز بس بود دل خود کام ناسپاس مرا

1 ز بس بود دل خود کام ناسپاس مرا ز روی هم رسد اندوه بی قیاس مرا

2 بلا مقام مرا پیش ازین نمی دانست غم تو کرد درین شهر رو شناس مرا

3 چه روز بود که تشریف عشق پوشیدم که خوشدلی نشناسد درین لباس مرا

4 ز رشک دوش چنان درهمم که نتوان برد به بزم وصل تو امشب به التماس مرا

5 رخی که داشت ملک میلش از توجه غیر چنان نمود به چشمم که شد هراس مرا

6 از آن ز آه «نظیری » فراغتی داری کزین فسرده دلان کرده ای قیاس مرا

عکس نوشته
کامنت
comment