- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بود پیری کرخ به کشور روم از سعادات دنیوی محروم
2 کوش گردیده کند و پشت نگون دست و پا چنکوک و بخت زبون
3 لمتر و زشت و ناتراشیده دل خروشیده تن خراشیده
4 گشته ز آب دماغ و آب دهن دائما خشک مغز و تر دامن
5 سوخته خانه ریخته دندان خانه او را قفس چمن زندان
6 بود بوزینه ای پرستارش پاسبان کلاه و دستارش
7 بهتر از بندگان خواجه پرست دستگیر و عصاکش و همدست
8 در سر کدخدا و کدبانو تکیه پشت و قوت زانو
9 در برون دستیار و صاحب یار از درون هم مساعد و غمخوار
10 جز سخن کانهم ازاشارتها فاش کردی همه عبارتها
11 درهمه چیز از او نیابت کرد دعوتش را بجان اجابت کرد