- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شد لب شیرین ادایش با من از ابرام تلخ از تقاضای هوس کردم می این جام تلخ
2 پختگی در طبع ناقص بیدماغ تهمت است دود میآید برون از چوبهای خام تلخ
3 امتداد عمر برد از چشم ما ذوق نگاه کهنگیها کرد آخر مغز این بادام تلخ
4 دشمن امن است موقع ناشناسی دم زدن زندگی بر خود مکن چون مرغ بیهنگام تلخ
5 حرص زر آنگه حلاوت اختراع وهم کیست کامها در جوش صفرا میشود ناکام تلخ
6 بیصداعی نیست شهرتهای اقبال جهان موجچین زد بسکه شد آب عقیق ازنام تلخ
7 جوهر فطرت مکن باطل به تمهید غرض ای بسا مدحی که شد زین شیوه چون دشنام تلخ
8 بسکه دارد طبع خلق از حقگذاری انفعال دادن جان نیست اپنجا چون ادای وام تلخ
9 انتظار صید مطلبسخت راحت دشمن است خواب نتوانیافت جز در دیدههای دام تلخ
10 گر ز ادبار آگهی بگذر ز اقبال هوس ترک آغاز حلاوت نیست چون انجام تلخ
11 میکند بیدل تبسم زهر چشمش را علاج پستهاش خواهد نمک زد گر شود بادام تلخ