- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خراش سینه شد امروز عیش دینهٔ ما چه سنگ بود که آمد بر آبگینهٔ ما
2 ستاره تیره و طالع ضعیف و بخت زبون به قرنها نتوان یافتن قرینهٔ ما
3 شکست گرمی بازار گنبد مینا چو آفتاب تو پیدا شد از مدینهٔ ما
4 تو دور میروی از راه ورنه نزدیکست رهی به سوی تو باز از شکاف سینهٔ ما
5 ز حال خویش نگردد چنانکه نقش نگین در آب و آتش اگر افگنی سفینهٔ ما
6 چه جای جام جم اکنون که عشق شد ساقی زلال خضر بود جرعهٔ کمینهٔ ما
7 تو دوست باش فغانی و بد مگردان دل ببند خلق جهان، گو کمر به کینهٔ ما