خراش سینه شد امروز از بابافغانی شیرازی غزل 47

بابافغانی شیرازی

آثار بابافغانی شیرازی

بابافغانی شیرازی

خراش سینه شد امروز عیش دینهٔ ما

1 خراش سینه شد امروز عیش دینهٔ ما چه سنگ بود که آمد بر آبگینهٔ ما

2 ستاره تیره و طالع ضعیف و بخت زبون به قرن‌ها نتوان یافتن قرینهٔ ما

3 شکست گرمی بازار گنبد مینا چو آفتاب تو پیدا شد از مدینهٔ ما

4 تو دور می‌روی از راه ورنه نزدیکست رهی به سوی تو باز از شکاف سینهٔ ما

5 ز حال خویش نگردد چنانکه نقش نگین در آب و آتش اگر افگنی سفینهٔ ما

6 چه جای جام جم اکنون که عشق شد ساقی زلال خضر بود جرعهٔ کمینهٔ ما

7 تو دوست باش فغانی و بد مگردان دل ببند خلق جهان، گو کمر به کینهٔ ما

عکس نوشته
کامنت
comment