دروغ بود که من از کمال‌الدین اسماعیل غزل 114

کمال‌الدین اسماعیل

آثار کمال‌الدین اسماعیل

کمال‌الدین اسماعیل

دروغ بود که من در غمت صبور شدم

1 دروغ بود که من در غمت صبور شدم خلاف بود که از خدمنت نفور شدم

2 دراز دیدم در تو زبان نزدیکان برای مصلحتی یک دو روز دور شدم

3 در اندرون من از آرزو جگر خون شد بظاهر ار چه نمایم که من صبور شدم

4 شدم بوصل تو مغرور من ز نادانی ببین که عاقبت اندر سر غرور شدم

5 هنوز زلف تو دارد دل شکستۀ من که تا نگویی در بند آن کسور شدم

6 چو خاک کوی ترا زحمت از حضور بود بآستان تویی زحمت حضور شدم

عکس نوشته
کامنت
comment