1 چند گهم بود به دل این خیال تازه کنم هر صفتی را جمال
2 بود در اندیشه من چند گاه کز دل دانندهٔ حکمت پناه
3 چند صفت گویم و آبش دهم مجمع اوصاف خطابش دهم
4 طرز سخن را روش نو دهم سکهٔ این ملک به خسرو دهم
5 نو کنم اندازهٔ رسم کهن پس روی پیش روان کهن
1 توانم از همه خوبان نظر بگردانم مجال نیست کزان خوش پسر بگردانم
2 خوش آن زمان که به بویش نهفته می نگرم چو سوی من نگرد، پس نظر بگردانم
1 یک روز به عمری ز منت یاد نیاید یک شب رهی از کوی غمت شاد نیاید
2 از بوی توام سوخته شد، وه دلم آخر کمتر شود این شعله، اگر باد نیاید
1 گر چه شد از بهر چنین نامهای داد مرا گرمی هنگامه ای
2 ناز پی آن شد قلم سحر سنج کز پی آین مار نشینم به گنج
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به