1 پهلو به چرخ میزند امروز جاه عید کج کرده است باز مه نو کلاه عید
2 دارد ز ماه نو همه تن یک خط جبین یارب بر آستان که افتاد راه عید
3 گویا به وصف قبلهٔ معنینواز ماست این مصرع بلند فلک دستگاه عید
4 آن قبلهای که جانب محراب ابروبش خم دارد از هلال غرور نگاه عید
5 صبح وفا سرشته لب مهرپرورش دارد تبسمی که نیاید ز ماه عید
6 هرچند از هلال رقم کرد روزگار در چشم اعتبار خطی از گواه عید
7 پیش درش ز خجلت تسلیم بیدل است تا آسمان نشان لب عذرخواه عید
دیدگاهها **