گوید سحر که شب گذر افکنده از نظیری نیشابوری غزل 380

نظیری نیشابوری

آثار نظیری نیشابوری

نظیری نیشابوری

گوید سحر که شب گذر افکنده ای به باغ

1 گوید سحر که شب گذر افکنده ای به باغ گل ها نشان دهند ز تو بلبلان سراغ

2 هر شام جستجوی تو آرد به کاخ و کوی هر صبح جستجوی تو دارد به باغ و راغ

3 فردوس غیرت آرد و رضوان حسد برد بر هر زمین که با تو میسر شود فراغ

4 زخمم به بوی مشک تو تبخاله در دهن داغم ز شور لعل تو خونابه در ایاغ

5 نور ستاره ها همه از آفتاب تست روی تو هست، نیست غم از مردن چراغ

6 آن را که داغ عشق به مستی نهاده ای نایب هزار بوسه زند بر نشان داغ

7 ما را که فال عیش قدوم تو مطلب است خوش تر بود ز نغمه بلبل فغان زاغ

8 مغز از بخور مجمر زلفت معطر است جام میی که از تو گلستان کنم دماغ

9 از دوست گو «نظیری » و با دوست دم برآر غیر از حدیث مهر و وفا لابه دان و لاغ

عکس نوشته
کامنت
comment