- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مرا هر روز بیتو صد غم جانسوز پیش آید الهی دشمن جان ترا این روز پیش آید
2 دلم مشکین غزالی برد و میگردم من بیدل بود کز جانبی آن صید دست آموز پیش آید
3 چنان دلتنگم از نادیدن آن گل که بی رویش نگردم شاد اگر صد عید و صد نوروز پیش آید
4 شبش در خواب می دیدم که میزد آتشی در دل بسوزم پیش او خود را اگر امروز پیش آید
5 خوش آن شبها که سوزم تا سحر در کنج تنهایی چو بیرون آیم آن شمع جهان افروز پیش آید
6 چو وقت آید که از لعل لبش فیروزه یی یابم بلاهای عجب از بخت نافیروز پیش آید
7 بطاق ابرویش دارد فغانی دیده ی حیران که از هر گوشه تیر غمزه ی دلدوز پیش آید