-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ناگفته ماند صد سخن آرزو مرا لب بسته ناامیدی ازین گفتگو مرا
2 در چشم خلق بس که مرا خوار کردهای نشناسد آب روی، کس از آب جو مرا
3 دور از تو کار خنجر الماس میکند ساقی گر آب خضر کند در گلو مرا
4 من دل به خال و خط ندهم مهر پیشه کن بلبل نیم که مست کند رنگ و بو مرا
5 پیمان ما به باده درست است دادهاند روز نخست دست به دست سبو مرا
6 خوردم هزار زخم نمایان ز تیر او هرگز نبود لطف چنین، چشم ازو مرا
7 قدسی چه حال است که آلودهتر شوم هرچند آب دیده کند شستشو مرا