- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 برون کشید ز پیچاک هست و بود مرا چه عقده ها که مقام رضا گشود مرا
2 تپید عشق و درین کشت نا بسامانی هزار دانه فرو کرد تا درود مرا
3 ندانم اینکه نگاهش چه دید در خاکم نفس نفس به عیار زمانه سود مرا
4 جهانی از خس و خاشاک در میان انداخت شرارهٔ دلکی داد و آزمود مرا
5 پیاله گیرز دستم که رفت کار از دست کرشمه بازی ساقی ز من ربود مرا