-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آن چشم که خون گشت غم او را جفت است زو خواب طمع مدار کوکی خفته است
2 پندارد کاین نیز نهایت دارد ای بیخبر از عشق که این را گفته است