-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
گویند خواجهای را بندهای نادر الحسن بود و با وی به سبیل مودت و دیانت نظری داشت. ,
با یکی از دوستان گفت: دریغ این بنده با حسن و شمایلی که دارد اگر زبان درازی و بی ادبی نکردی. ,
گفت: ای برادر! چو اقرار دوستی کردی توقع خدمت مدار که چون عاشق و معشوقی در میان آمد مالک و مملوک برخاست. ,
4 خواجه با بندهٔ پری رخسار چون در آمد به بازی و خنده
5 نه عجب کاو چو خواجه حکم کند واین کشد بار ناز چون بنده