- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ستماست اگر هوستکشدکه بهسیر سرو و سمن درآ تو ز غنچهکم ندمیدهای، در دلگشا به چمن درآ
2 پی نافههای رمیده بو، مپسند زحمت جستجو به خیال حلقهٔ زلف اوگرهی خور و به ختن درآ
3 نفست اگرنه فسون دمد به تعلق هوس جسد زه دامن توکه میکشدکه در این رباطکهن درآ
4 هوس تو نیک وبد تو شد، نفس تو دم و دد تو شد که به این جنون بلد توشدکه به عالم توو من درآ
5 غم انتظار تو بردهام به ره خیال تو مردهام قدمی به پرسش منگشا نفسی چوجان به بدن درآ
6 چو هوا ز هستی مبهمی به تأملی زدهام خمی گره حقیقت شبنمی بشکاف و در دل من درآ
7 نههوای اوج و نه پستیات نه خروش هوش و نه مستیت چوسحر چه حاصل هستیات نفسی شو و بهسخن درآ
8 چهکشی زکوشش عاریت الم شهادت بیدیت به بهشت عالم عافیت در جستجو بشکن درآ
9 بهکدام آینه مایلیکه ز فرصت این همه غافلی تو نگاه دیدهٔ بسملی مژه واکن و بهکفن درآ
10 زسروش محفلکبریا همه وقت میرسد اینندا که به خلوت ادب و وفا ز در برون نشدن درآ
11 بدرآی بیدل ازین قفس اگرآن طرفکشدت هوس تو بهغربت آنهمه خوشنهایکهبگویمت بهوطن درآ