- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دل بردن ازین شیوه عیانست و عیان نیست دانی که مرا بر تو گمانست و گمان نیست
2 در عرض غمت پیکر اندیشه لالم پا تا سرم انداز بیانست و بیان نیست
3 فرمان تو بر جان من و کار من از تو بی پرده به هر پرده روانست و روان نیست
4 نازم به فریبی که دهی اهل نظر را کز بوسه پیامی به دهانست و دهان نیست
5 داغیم ز گلشن که بهارست و بقا هیچ شادیم به گلخن که خزانست و خزان نیست
6 سرمایه هر قطره که گم گشت به دریا سودی است که مانا به زیانست و زیان نیست
7 در هر مژه و بر هم زدن این خلق جدیدست نظاره سگالد که همانست و همان نیست
8 در شاخ بود موج گل از جوش بهاران چون باده به مینا که نهانست و نهان نیست
9 ناکس ز تنومندی ظاهر نشود کس چون سنگ سر ره که گرانست و گران نیست
10 پهلو بشکافید و ببینید دلم را تا چند بگویم که چه سانست و چه سان نیست؟
11 غالب هله نظارگی خویش توان بود زین پرده برون آ که چنانست و چنان نیست