دل بردن ازین شیوه عیانست از غالب دهلوی غزل 97

غالب دهلوی

آثار غالب دهلوی

غالب دهلوی

دل بردن ازین شیوه عیانست و عیان نیست

1 دل بردن ازین شیوه عیانست و عیان نیست دانی که مرا بر تو گمانست و گمان نیست

2 در عرض غمت پیکر اندیشه لالم پا تا سرم انداز بیانست و بیان نیست

3 فرمان تو بر جان من و کار من از تو بی پرده به هر پرده روانست و روان نیست

4 نازم به فریبی که دهی اهل نظر را کز بوسه پیامی به دهانست و دهان نیست

5 داغیم ز گلشن که بهارست و بقا هیچ شادیم به گلخن که خزانست و خزان نیست

6 سرمایه هر قطره که گم گشت به دریا سودی است که مانا به زیانست و زیان نیست

7 در هر مژه و بر هم زدن این خلق جدیدست نظاره سگالد که همانست و همان نیست

8 در شاخ بود موج گل از جوش بهاران چون باده به مینا که نهانست و نهان نیست

9 ناکس ز تنومندی ظاهر نشود کس چون سنگ سر ره که گرانست و گران نیست

10 پهلو بشکافید و ببینید دلم را تا چند بگویم که چه سانست و چه سان نیست؟

11 غالب هله نظارگی خویش توان بود زین پرده برون آ که چنانست و چنان نیست

عکس نوشته
کامنت
comment