- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مرا که هست ز هر باب کردگار حفیظ به هر دری که نهم روی هست یار حفیظ
2 شدیم تفرقه از باد غم در این وادی مگر تو ام شوی ای آتشین عذار حفیظ
3 به هم رسان گل داغی وز آتش ایمن باش چرا که نخل چمن را است برگ و بار حفیظ
4 به دوست دشمنی دهر، اعتبار مکن نگشته است به کس دهر کجمدار حفیظ
5 به پاس جلوه معشوق عشوه در کار است کسی به گل نتواند شدن چون خار حفیظ
6 به زیر سایه کمفرصتان پناه مبر نگرددت دم شمشیر آبدار حفیظ
7 به گریه کوش که آتش نسوزدت قصاب مگر همان شودت چشم اشگبار حفیظ