-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 میان باغ حرام است بی تو گردیدن که خار با تو مرا به که بی تو گل چیدن
2 و گر به جام برم بی تو دست در مجلس حرام صرف بود بی تو باده نوشیدن
3 خم دو زلف تو بر لاله حلقه در حلقه به سنگ خاره درآموخت عشق ورزیدن
4 اگر جماعت چین صورت تو بت بینند شوند جمله پشیمان ز بت پرستیدن
5 کساد نرخ شکر در جهان پدید آید دهان چو بازگشایی به وقت خندیدن
6 به جای خشک بمانند سروهای چمن چو قامت تو ببینند در خرامیدن
7 من گدای که باشم که دم زنم ز لبت سعادتم چه بود خاک پات بوسیدن
8 به عشق مستی و رسواییم خوش است از آنک نکو نباشد با عشق زهد ورزیدن
9 نشاط زاهد از انواع طاعت است و ورع صفای عارف از ابروی نیکوان دیدن
10 عنایت تو چو با جان سعدی است چه باک چه غم خورد گه حشر از گناه سنجیدن