- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بی تو حرام است به خلوت نشست حیف بود در به چنین روی بست
2 دامن دولت چو به دست اوفتاد گر بهلی بازنیاید به دست
3 این چه نظر بود که خونم بریخت وین چه نمک بود که ریشم بخست
4 هر که بیفتاد به تیرت نخاست وان که درآمد به کمندت نجست
5 ما به تو یک باره مقید شدیم مرغ به دام آمد و ماهی به شست
6 صبر قفا خورد و به راهی گریخت عقل بلا دید و به کنجی نشست
7 بار مذلت بتوانم کشید عهد محبت نتوانم شکست
8 وین رمقی نیز که هست از وجود پیش وجودت نتوان گفت هست
9 هرگز اگر راه به معنی برد سجده صورت نکند بت پرست
10 مستی خمرش نکند آرزو هر که چو سعدی شود از عشق مست