- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به است آن یا زنخ یا سیب سیمین لب است آن یا شکر یا جان شیرین
2 بتی دارم که چین ابروانش حکایت میکند بتخانه چین
3 از آن ساعت که دیدم گوشوارش ز چشمانم بیفتادهست پروین
4 هر آن وقتی که دیدارش نبینم جهانم تیره باشد بر جهان بین
5 به خوابی آرزومندم ولیکن سر بی دوست چون باشد به بالین
6 از آب و گل چنین صورت که دیدهست تعالی خالق الانسان من طین
7 غرور نیکوان باشد نه چندان جفا بر عاشقان باشد نه چندین
8 من از مهری که دارم برنگردم تو را گر خاطر مهر است و گر کین
9 نگارینا به شمشیرت چه حاجت مرا خود میکشد دست نگارین
10 به دست دوستان بر کشته بودن ز دنیا رفتنی باشد به تمکین
11 بکش تا عیب گیرانم نگویند نمیآید ملخ در چشم شاهین
12 نظر کردن به خوبان دین سعدیست مباد آن روز کاو برگردد از دین