1 آن را که عطیه ازل در نظرست هر چند بلا بیش طرب بیشترست
2 فرق ست میان من و صنعان در کفر بخشش دگر و مزد عبادت دگرست
1 لعل تو خسته اثر التماس کیست؟ بخت من از تو شکوه گزار سپاس کیست؟
2 گیرم ز داغ عشق تو طرفی نبست دل اینم نه بس بود که جگر روشناس کیست؟
1 چون به قاصد بسپرم پیغام را رشک نگذارد که گویم نام را
2 گشته در تاریکی روزم پنهان کو چراغی تا بجویم شام را
1 ایمنیم از مرگ تا تیغت جراحت بار هست روزی ناخورده ما در جهان بسیار هست
2 ما و خاک رهگذر بر فرق عریان ریختن گل کسی جوید که او را گوشه دستار هست