- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بر شره میخورد مجنونی طعام شکر حق میگفت شکری بردوام
2 کای خداوندی که جان و تن ز تست شکر تو از من طعام من ز تست
3 تو طعامم میفرستی ز اسمان شکر من بر میفرستم هر زمان
4 میفرست اینجا فرو هر دم طعام تا منت بر میفرستم بر دوام
5 واسطه این قوم را برخاستست قول ایشان لاجرم بس راستست
6 چون نمیبینند غیری جز مجاز جمله زو شنوند و زو گویند باز