🌟 نیت کن و فال حافظ بگیر 🌟
رودکی سمرقندی

رودکی سمرقندی

رودکی سمرقندی
رودکی سمرقندی

مرا بسود و فرو از رودکی سمرقندی قصیده-قطعه 45

قصیده-قطعه 45 ام از 539 قصاید و قطعات

مرا بسود و فرو ریخت هر چه دندان بود

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
  • 17
  • 18
  • 19
  • 20
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24
  • 25
  • 26
  • 27
  • 28
  • 29
  • 30
  • 31
  • 32
  • 33
  • 34

1 مرا بسود و فرو ریخت هر چه دندان بود نبود دندان، لا بل چراغ تابان بود

2 سپید سیم زده بود و در و مرجان بود ستارهٔ سحری بود و قطره باران بود

3 یکی نماند کنون زآن همه، بسود و بریخت چه نحس بود! همانا که نحس کیوان بود

4 نه نحس کیوان بود و نه روزگار دراز چه بود؟ منت بگویم: قضای یزدان بود

5 جهان همیشه چنین است، گِرد گَردان است همیشه تا بوَد، آیین گِرد، گَردان بود

6 همان که درمان باشد، به جای درد شود و باز درد، همان کز نخست درمان بود

7 کهن کند به زمانی همان کجا نو بود و نو کند به زمانی همان که خُلقان بود

8 بسا شکسته بیابان، که باغ خرم بود و باغ خرم گشت آن کجا بیابان بود

9 همی چه دانی؟ ای ماهروی مشکین موی که حال بنده از این پیش بر چه سامان بود؟!

10 به زلف چوگان نازِش همی کنی تو بدو ندیدی آن گه او را که زلف، چوگان بود

11 شد آن زمانه که رویش به سان دیبا بود شد آن زمانه که مویش به سان قطران بود

12 چنان که خوبی، مهمان و دوست بود عزیز بشد که باز نیامد، عزیز مهمان بود

13 بسا نگار، که حیران بدی بدو در، چشم به روی او در، چشمم همیشه حیران بود

14 شد آن زمانه، که او شاد بود و خرم بود نشاط او به فزون بود و غم به نقصان بود

15 همی خرید و همی سخت، بیشمار درم به شهر، هر گه یک ترک نار پستان بود

16 بسا کنیزک نیکو، که میل داشت بدو به شب ز یاری او نزد جمله پنهان بود

17 به روز چون که نیارست شد به دیدن او نهیب خواجهٔ او بود و بیم زندان بود

18 نبیذ روشن و دیدار خوب و روی لطیف اگر گران بد، زی من همیشه ارزان بود

19 دلم خزانهٔ پر گنج بود و گنج سخن نشان نامهٔ ما مهر و شعر، عنوان بود

20 همیشه شاد و ندانستمی که، غم چه بود؟ دلم نشاط و طرب را فراخ میدان بود

21 بسا دلا، که به سان حریر کرده به شعر از آن سپس که به کردار سنگ ‌و سندان بود

22 همیشه چشمم زی زلفکان چابک بود همیشه گوشم زی مردم سخندان بود

23 عیال نه، زن و فرزند نه، مئونت نه از این همه تنم آسوده بود و آسان بود

24 تو رودکی را -ای ماهرو!- کنون بینی بدان زمانه ندیدی که این چنینان بود

25 بدان زمانه ندیدی که در جهان رفتی سرود گویان، گویی هزاردستان بود

26 شد آن زمانه که او انس رادمردان بود شد آن زمانه که او پیشکار میران بود

27 همیشه شعر ورا زی ملوک دیوان است همیشه شعر ورا زی ملوک دیوان بود

28 شد آن زمانه که شعرش همه جهان بنَوَشت شد آن زمانه که او شاعر خراسان بود

29 کجا به گیتی بوده‌ست نامور دهقان مرا به خانهٔ او سیم بود و حُملان بود

30 که را بزرگی و نعمت ز این و آن بودی مرا بزرگی و نعمت ز آل سامان بود

31 بداد میر خراسانش چل هزار درم وزو فزونی یک پنجِ میرِ ماکان بود

32 ز اولیاش پراکنده نیز هشت هزار به من رسید بدان وقت، حالِ خوب آن بود

33 چو میر دید سخن، داد دادِ مردیِ خویش ز اولیاش چنان کز امیر فرمان بود

34 کنون زمانه دگر گشت و من دگر گشتم عصا بیار، که وقت عصا و انبان بود

رودکی سمرقندی از شاعران بزرگ قرن 3 هجری می باشد و سبک شعری ایشان خراسانی است.
ادامه توضیحات شاعر
اثر مرا بسود و فرو ریخت هر چه دندان بود قصیده-قطعه 45 ام از 539 قصاید و قطعات رودکی سمرقندی می باشد
شعر قالب : قصیده-قطعه سبک : خراسانی
عکس نوشته
کامنت
سوالات متداول درباره شعر مرا بسود و فرو ریخت هر چه دندان بود

شاعر شعر مرا بسود و فرو ریخت هر چه دندان بود چه کسی است ؟

شاعر شعر مرا بسود و فرو ریخت هر چه دندان بود رودکی سمرقندی می باشد.

شعر مرا بسود و فرو ریخت هر چه دندان بود در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 3 سروده شده است.

قالب شعر مرا بسود و فرو ریخت هر چه دندان بود چیست ؟

قالب شعر مرا بسود و فرو ریخت هر چه دندان بود قصیده-قطعه است

سبک شعر مرا بسود و فرو ریخت هر چه دندان بود چیست ؟

سبک شعر مرا بسود و فرو ریخت هر چه دندان بود سبک خراسانی است

مضمون اصلی شعر مرا بسود و فرو ریخت هر چه دندان بود چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
رودکی سمرقندی

مرا بسود و فرو از رودکی سمرقندی قصیده-قطعه 45

قصیده-قطعه 45 ام از 539 قصاید و قطعات
بنر